درِ تنگ

جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است

درِ تنگ

جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است

عید

میشود ساده به او گفت که عیدت مبارک !


 آخرش رنجیده خاطر میشود...

دلبسته ام به باد!...

گاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم

به سَرم می زند این مرتبه حتما بپرم

ندانسته ها!

نمی دانم!  

 

 نمی دانی یا نمی خواهی بدانی 

 چقدر دوستت دارم 

شعر ناب 2

شررهای نگاه تو ...

ز من دیوانه میسازد...

من مجنون مجنون را ...

ز خود بیگانه میسازد ...


شررهای نگاه تو ...

ز من شیدا میسازد... 

از این دنیای بیگانه ...

رها تر از رها میسازد...

تغییر...

آغوشی

 برای همیشه و فراموش نشدنی