درِ تنگ

جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است

درِ تنگ

جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است

بعد از کنار گذاشتن خاطرات تسکین دهنده است

گل ساعتی را دوست نمیدارم 

تو به من آموختی: ساعت را دوست نمیدارم 

زمان را دوست نمیدارم

خاطره را دوست نمیدارم

گذشته را دوست نمیدارم- هر قدر که می خواهد شیرین باشد

رفتن به گذشته بریدن از حال است

بریدن را دوست نمیدارم 


ادامه مطلب ...

پیشکش وبلاگم

هدیه ام از تولد 

گریه بود

خندیدن را تو به من آموختی

 

ادامه مطلب ...