سحرگه رهروی در سرزمینی/همی گفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف/که در شیشه بر آرد اربعینی
چهل روز چهل شب چهل سال دلم چاهار پاره که هیچ، چهل تکه شد تلخ و ناب...
چهل روز
چهل شب
چهل سال
دلم چاهار پاره که هیچ، چهل تکه شد
تلخ و ناب...