من
زخمهای بی نظیری به تن دارم
اما
تو مهربان ترین شان بودی
عمیق ترین شان !
عزیزترین شان ...
بعد از تو آدم ها
تنها خراش های کوچکی بودند بر پوستم
که هیچ کدامشان
به پای تو نرسیدند
به قلبم نرسیدند !!
بعد از تو آدم ها
تنها خراش های کوچکی بودند
که تو را از یادم ببرند، اما نبردند ...
تو
بعد از هر زخم تازه ای دوباره باز می گردی
و هر بار
عزیزتر از پیش
هر بار عمیق تر ...
هر چقدر بگم که چقدر بر دل نشست کم گفتم. واقعیت ها همیشه بیش از اندازه ی واقعی بودنشون به دل می شینند و این چیز خیلی دردناکیه