درِ تنگ

جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است

درِ تنگ

جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است

بارش ناتمام

امروز داشتم یکی از جزوه هامو ورق می زدم. بالای یکی از صفحه هاش این جمله رو نوشته بود:


وه، چه پرواز ناتمامی در سرم بال می زند.
یادمه اونروز چه حالی داشتم با این جمله 
درست مثل حال امروزم...
 پ.ن.
چطور بعضی از آدمها هیچی رو نمیفهمن؟!
میگم هیچی ینی هیچیا 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد