چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل؟
لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست
تو هم عشق نیامده مرا نابود کردی!
فکر کردی من خالی از احساس هستم؟
اگر ذوقی داشتی من سال ها عشق داشتم که برای کسی بخوانم
تو فکر میکردی من نیز باید عاشق شوم اما من عاشقی بودم که تنها می خواستم فریاد برآرم