آرزو می کردم تو را در روزگاری دیگر می دیدم در روزگاری که گنجشکان حاکم بودند پریان دریایی شاعران کودکان و یا دیوانگان آرزو می کردم که تو از آن من بودی در روزگاری که بر گل ستم نبود بر شعر بر نی و بر لطافت زنان اما افسوس دیر رسیده ایم ما گل عشق را می کاویم در روزگاری که عشق را نمی شناسد!
افسوس تو را در روزگارانی دوست دارم که معنای عشق را نمی فهمد